- آلم چر
چرای کشتزار توسط دام بعد از برداشت محصول
معنی آلم چر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زمینی که محصولات باقی مانده در آن به مصرف چرا می رسد، پولی که دامدار در برابر چرای دام به صاحب زمین دارای آب و علف می دهد
ویژگی هر یک از پرندگانی که غذای خود را از درون آب به دست می آورند، علف چر
محور سیم پیچی شده داخل استوانۀ استارت که در اثر ایجاد نیروی محرک الکتریکی با گردش آن موتور به حرکت درمی آید
(اَ لَ تَ رَ)
لغت نامه دهخدا
یعنی ندانستی ؟ (از ترجمان علامۀ جرجانی تهذیب عادل). آیا ندیدی ؟ آغاز سورۀ فیل از قرآن کریم است: اء لم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل. (قرآن 1/105)
(بَ چَ / چِ / بَچْ چَ / چِ)
لغت نامه دهخدا
بمعنی علم بردار است. (آنندراج). حامل علم:
نی نی به روز عیدی و روز دعاش هست
کیخسرو آبدار و سکندر علم برش.
خاقانی (از آنندراج)
نی نی به روز عیدی و روز دعاش هست
کیخسرو آبدار و سکندر علم برش.
خاقانی (از آنندراج)
(لَمْ مَ سَ)
لغت نامه دهخدا
ظاهراً همان لمبه سر باشد که قلعتی است به رودبار قزوین از قلاع اسماعیلیه: و پادشاه در لم سر که مشتاه آن حدود بوده مقام فرمود. (جهانگشای جوینی). رجوع به لمبه سر شود
چرک، چرا گاه چرنده علف علفخوار، مقداری علف که جهت دسته ای از ستور صرف شود: علف چر مالهای ما روزی یک خروار است، زمینی پر غلف که گاو و گوسفند و جز آن - ها در آن چرند مرتع
چراگاه، راود، علفزار، مرتع، مرغزار
مراتع زمستان، مرتع قشلاقی
مار دیو، عجوزه –زن بسیار زشت
مرتع، چراگاه، به چرا رفتن حیوانات
پره ی دسته ی چوبی کندو که با آن ماست را به دوغ تبدیل کنند
جایگاه کندو
گل و میوه ی گیاه آقطی
مزرعه ی درو شده ی گندم، جو یا برنج
نام مرتعی در حوزه ی کارمزد آلاشت سوادکوه
پلیکان، مرغ سقااین نام به خاطر زائده ی پوستی زیر منقار